• ناشر: Rockstar Games
  • سازنده: Rockstar Studios
  • سبک: Third-Peron Shooter
  • پلتفورم ها: PC | PS3 | X360
  • تاریخ انتشار: May 15, 2012 (X360, PS3), May 31, 2012 (PC)
مردی در نیویورک تمام زندگی خود را از دست داد و سالها پیش، ما او را برای انتقام گرفتن هدایت کردیم. حتماً هنوز هم پرش های او را که در عین سادگی برایمان شاهکار بود به یاد دارید. او افسر پلیس، Max Payne است، ولی دیگر نه خبری از از نیویورک است و نه آن مکس قدیم. همه چیز عوض شده ... Max Payne 3 از آن بازی های پر ماجرای سالهای اخیر است که همیشه در کانون توجه بود و تا دلتان بخواهد موافق و مخالف داشت. هرچند که تعداد مخالفان بیشتر بود و اکثراً شماره سوم را یک توهین به ساخته های Remedy می دانستند و برایشان عجیب بود که Rockstar یک بازی بد را عرضه کند. مخالفان بازی با اطمینان زیاد اعلام می کردند که Max Payne 3 شکست خواهد خود و دلیل این نظر را تغییرات عجیب بازی می دانستند، از تغییر لوکیشن گرفته تا یک مکس چاق و کچل!  
طبق روال معروف RS، این بازی احتمالاً تنها بازی آنها در سال 2012 خواهد بود و باید دید که مکس چاق در مقابل مکس چابک و جوان تر چه حرفی برای گفتن خواهد داشت و آیا می تواند در هجوم بازی های بزرگ حرفی برای گفتن داشته باشد یا خیر؟ خیانت Dan Houser معروف وظیفه نویسندگی این بازی را بر عهده داشته و همین نام کافی است تا امیدواری زیادی به بخش داستانی بازی پیدا کنیم، چراکه او شاهکارهایی همچون Red Dead Redemption و سریGTA را در کارنامه دارد و نویسنده اصلی عنوان عرضه نشده GTA V نیز خواهد بود. جدا از مبحث کارنامه نویسنده، داستان بازی دست کمی از شاهکار ندارد و مطمئناً می تواند در سطح بهترین های هالیوود قرار گیرد. یک سناریوی جذاب و روانشناسانه که تا دلتان بخواهد پلیسی است! مکس در نیویورک با یک دوست قدیمی به نام Passos آشنا می شود و پس از ایجاد یک درگیری بزرگ در نیویورک به برزیل می می رود تا علاوه بر کار کردن به عنوان یک محافظ، کمی آرامش به دست بیاورد. اما انگار دردسر ها به طرف او جذب می شوند و آنجا هم رنگی از آرامش را نخواهد دید. او در برزیل برای یک تاجر ثروتمند به نام Rodrigo Branco کار می کند و Rodrigo هم برای چند بار مورد حمله قرار می گیرد و در آخر نیز آدم رباها موفق به دزدیدن همسر او می شوند و مکس هم که شرافت خود را مورد توهین دیده است به هیچ قیمت حاضر نیست این آدم رباها را زنده بگذارد. اما ماجرا به همین سادگی ها نیست و تمام دشمنان او چند گنگستر خیابانی نیستند و او باید با یک کشور به مبارزه بپردازد و در این مسیر افراد زیادی را از دست می دهد و خیانت های بزرگی در حقش انجام می شود ...  
یکی از قسمت هایی که موجب ارنباط بازی با گذشته شده است فلش بک ها و بیان خاطرات مکس است که در قالب یک ماموریت جدید در بازی گنجانده شده اند و زوایای دیگری از زندگی عجیب مکس را روایت می کنند. مطمئناً دانستن این موضوع که مکس در این مدت چه کارهایی کرده است جذاب است و خلاء داستانی بین دو شماره را تا حد قابل قبولی پوشانده است. شخصیت مکس یکی از نقاط قوت شماره های قبلی بوده و اینبار نیز توجه خاصی به این مسئله صورت گرفته است. نکته اصلی که موجت جذابیت داستان و شخصیت او شده است، روایت ماجرا از زبان خودش است که به کمک بخش گرافیک و صداگذاری جذابیت فوق العاده ای دارند. او یک الکلی تمام عیار شده و به قرص های مسکن اعتیاد پیدا کرده. صحنه هایی که او در اتاقش تنهاست و با خودش حرف می زند بسیار واقع گرایانه ترسیم شده اند و روی جزئیات شخصیت او کار شده است. مکس یک قهرمان به سبک ژاپنی ها نیست. او بد اخلاق، معتاد به الکل، پریشان، بد قیافه و بی توجه به اطراف است. اما هنوز هم دوست داشتنی است. شاید چون شخصیت او با وجود صلابت خاص خود، همزاد پندارانه ساخته شده و به راحتی می توان با او ارتباط بر قرار کرد. دیالوگ های بازی بر عهده Rupert Humphries بوده و او نیز به دور از هر بزرگ نمایی و قهرمان پروری به شخصیت ها جان داده و دیالوگ هایی متناسب نوشته است. در موارد لازم تم دیالوگ ها روانشناسانه است و گاهی در اوج سادگی بیان می شوند. همین تنوع نیز باعث شده که شخصیت هایی متمایز داشته باشیم. شیرجه! شاید مکس پیر شده باشد، اما هنوز هم مکس است و کلاً با خطر کردن رابطه نزدیکی دارد! شاید به قول خودش زیادی شانس می آورد که هنوز زنده است. در سال های گذشته هم مثل زمان حال بازی های شوتر زیادی وجود داشتند، اما چه نکته ای موجب جذب بسیاری به دو Max Payne قبلی شد؟ شاید برای بسیاری همان صحنه های آهسته و شیرجه های زیبای مکس باشد. شاید سال ها گذشته اما هنوز هم آن شیرجه ها لذت بخش هستند و برای ایجاد تنوع هم که شده نمی توان از آنها گذشت. تنها ایراد این شیرجه ها این است که هر زمانی آن ها را انجام دهید هیچ اتفاقی برای مکس نمی افتد. فکر نمی کنم مکس آن قدر خوش شانس باشد که اگر با کمر از روی راه پله پرت شود سالم بماند!  
درصد زیادی از روند مراحل بازی به تیر اندازی مربوط می شود و Max Payne 3 به لطف حرکات و انیمیشن های زیبای مکس، یکی از لذت بخش ترین تیر اندازی های سوم شخص است. کاور گیری یکی از مهمترین کارهایی است که در این بازی انجام می دهید، با توجه مکس باید به تنهایی با چندین نفر مقابله کند. خوشبختانه ترکیب حرکات مناسب، صحنه های آهسته و شیرجه های او این کار را از خسته کنندگی خارج می کند و صد البته عنصر نوستالوژی نقش مهمی در این بخش دارد. بازی به چندین Chapter تقسیم شده و هر قسمت در لوکیشنی خاص انجام می شود. تمام مراحل بازی به جز فلش بک ها و خاطرات مکس نیز در برزیل روی می دهند. خوشبختانه این مراحل از آن خطی هایی نیستند که فقط چند نقطه را در نقشه مشخص کنند و بگویند برو آنجا! در طی هر مرحله اتفاقات متنوع و جالبی روی می دهد که روند بازی را دستخوش تغییر می کنند. در بین هر مرحله نیز ویدئو های زیادی پخش می شوند که به خوبی شما را به ادامه بازی ترغیب می کنند. هوش مصنوعی دشمنان در حد متوسطی است و نه می توان آن را بد نامید و نه خوب. البته خوشبختانه در این بازی چیزی به نام مخفی کاری وجود و ندارد و از آنجا که مکس در اکثر مواقع مشغول مبارزه با تعداد زیادی از دشمنان است، می توان این ایراد را کم رنگتر دید. تنوع اسلحه ها و نوع چینش آنها در هر مرحله نیز بسیار خوب است و تا دلتان بخواهد در این بازی اسلحه وجود دارد. از هفت تیر گرفته تا مسلسل های لیزری و تک تیر انداز. سیستم سلامتی این بازی هنوز هم در سبک کلاسیک خود باقی مانده و به صورت اتوماتیک پر نمی شود. برای اینکه نوار سلامتی مکس را پر کنید باید از داروهای مسکنی که همراه اوست استفاده کنید. البته در برخی از قسمت های هر لوکیشن نیز می توانید این داروها را بیابید. استفاده از ویژگی Bullet-Time نیز دارای یک نوار مخصوص است که به صورت خودکار پر می شود. سطح سختی بازی نیز کاملاً متوازن است و به راحتی می تواند هر نوع مخاطبی، از ساده گرفته تا حرفه ای را به سمت خود جذب کند.  
یکی از تغییرات مهم بازی نسبت به گذشته اضافه شدن بخش Multiplayer به بازی است که به نظر می رسد دیگر باید آن را یک قسمت جدایی ناپذیر دانست. مانند اکثر بخش های Multiplayer، در ابتدا امکانات زیادی در اختیار ندارید و به مرور زمان پیشرفت می کنید. یکی از جذابیت های این بخش سرعت آن است که بسیار زیبا و نفس گیر است. ویژگی معروف Bullet-Time نیز در این بخش وجود دارد و می توانید با کمک آن با دیگران به مبارزه بپردازید. این بخش دارای مدهایی مانند Deathmatch، Team Deathmatch، Gang Warsو Payne Killer است. برزیل سازندگان با وجود اینکه دو نسخه قبل را نساخته اند ولی در بسیاری از بخش ها سعی کرده اند تا به گذشته و ریشه های بازی وفادار باشند، اما تغییر لوکیشن هیچ چاره ای برای آنان نگذاشته و هر کاری هم بکنیم، شهرهای برزیل را نمی توان مثل شب های تاریک و بارانی نیویورک کرد. محیط های بازی رنگبندی شادتری پیدا کرده اند و مثل قبل مرموز نیستند. اما نباید با خود فکر کنیم که روی آنها فکر و کار نشده است. خوشبختانه سخت گیری های Rockstar که معروف هم هستند اجازه نداده بازی از حس خود خارج شود و داستان بازی به حدی حس مروز بودن را القا می کند که به همین محیط های روشن هم شک پیدا می کنید. تنوع لوکیشن ها و نوع رنگ بندی آنها عالی است و تقریباً مبارزه در هر مکانی را تجربه می کنید. از ساختمان های مخروبه و بندر گاه های متروک گرفته تا یک فرودگاه شیک و مدرن. بخش گرافیکی بازی توسط موتور معروف Rockstar یعنی RAGE خلق شده است و ما پیش از این، موتور مذکور را چندین عنوان از Rockstar دیده ایم. اما اکثر آنها بازی هایی Open-World بودند و اینبار با یک شوتر سوم شخص خطی طرفیم. محیط های بازی را نمی توان بهترین نامید و برخی قسمت ها با ایراداتی مانند لبه های تیز و یا بلوری شدن آبجکت مواجه می شویم. حتی در برخی موارد جزئی تکسچرها با تاخیر لود می شوند. اما در مجموع محیط های بازی به لطف نور پردازی بسیار خب، جذاب و دیدنی هستند. هرچند که می توان گفت که محیط های تاریکتر جذابترند.  
شاید محیط های بازی ایراداتی داشته باشند، اما طراحی چهره ها بسیار حرفه ای و زیباست و دقیق کار شده است و تنها کاستی در موها دیده می شود. اما برسیم به یکی از بهترین بخش های گرافیکی بازی. حرکات شخصیت های بازی بسیار نرم و قابل باور است و مشخص است که زمان و دقت زیادی برای Motion Capture بازی صرف شده است. حرکات کلی بدن در هنگام دویدن و ایستان، استایل در دست گرفتن اسلحه، جابجایی بین کاورها و ... همگی چشم نوازند و بسیار طبیعی و با وسواس خاصی ضبط شده اند. انیمیشن مربوط به کشته شدن دشمنان نیز طبیعی و متنوع بوده و خبری از حالت عروسک نخی معروف نیست. یکی دیگر از بخش هایی که کمک زیادی به روند بازی کرده است کارگردانی میان پرده هاست که بیشتر از یک بازی به یک فیلم سینمایی حرفه ای شباهت دارند و افکت هایی که نشان از مغشوش بودن ذهن مکس می دهند کاملاً به جا هستند. تقسیم شدن تصویر به چند قسمت نیز که بیشتر در فیلم های جنایی و پلیسی استفاده می شود، ویدئو های بازی را غیر قابل Skip ساخته اند! البته افکت های مذکور فقط در میان پرده های استفاده نشده اند و در حین انجام بازی هم با آنها روبرو می شوید. یکی از نمونه های این افکت ها زمانی است که شما برای پر کردن نوار سلامتی مکس از قرص های مسکن استفاده کنید. در ایستگاه آخر به صداگذاری رسیده ایم. دوبله مکس توسط James McCaffrey انجام شده و او مانند گذشته کار بزرگی انجام داده است. تک تک دیالوگ های مکس با حس خوبی بیان می شوند و هر لحظه می توان درون آشفته او را درک کرد. مکس راوی بازی است و نوع بیان اتفاقات و زمانبندی آنها از زبان راوی به خوبی داستان بازی را به پیش می برد. دیگر دوبلور ها نیز کار خود را بسیار خوب انجام داده اند و دیالوگ های بازی و نوع بیانشان دست کمی از یک فیلم حرفه ای ندارند.  
موسیقی های بازی تماماً متعلق به منوها، داخل محیط و میان پرده ها می باشند و چیزی به عنوان موسیقی پس زمینه در هنگام انجام مراحل وجود ندارد. شاید به نظر بیاید که این یک کم کاری بوده، اما باید مطمئن باشید که اگر مراحل بازی با موسیقی پی زمینه انجام می شدند، نمی توانستیم انتظار یک Max Payne را از بازی داشته باشیم و همه معادلات به هم می خورد. موسیقی های میان پرده ها که اکثراً به مشکلات روحی مکس می پردازند هماهنگی بسیار خوبی دارند و با تمی ملایم، شما را با خود همراه می کنند. اما موسیقی لودینگ بازی همیشه یک تم خاص و تکراری است که زیاد هم جالب نیست، اما نمی توان همچین مورد کوچکی را یک ایراد کلی دانست. صداگذاری اسلحه ها و محیط بازی نیز بسیار خوب انجام شده و به نظر نمی رسد که در این نسل از بازی سازی که انواع تکنولوژی های صوتی جهت ضبط و ویرایش صدا وجود دارد، باید انتظار دیگری داشته باشیم. Max Payne 3 با وجود انتقادات و نگرانی های طرفداران، به خوبی نشان داد که شعار طرفداران Rockstar که معتقدند این شرکت بازی بد عرضه نمی کند تا حد زیادی به حقیقت نزدیک است و عنوانی که تا پیش از عرضه شکست خورده نامیده می شد، اکنون می تواند یکی از کاندیداهای برترین بازی سال باشد. خوشبختانه مکس باز هم ما را نا امید نکرد. پس بهتر است که از دستش ندهید!امتیازات: 
گیم پلی: 10 
گرافیک: 8 
نوآوری: 8 
صداگذاری: 9 
جذابیت: 10 
امتیاز کل: 9