ابر مطلب نقد بازی های gears of war 1 ,2,3,4(چرخ دنده های جنگ | تاریخچه سری بازی Gears Of War)
با ورود بازی Gears Of war به دنیای بازیهای رایانهای توسط شرکت Epic Games، انقلابی جدید در سبک سوم شخص به وجود آمد. بازی که تنها پس از مدت کوتاهی توانست عنوان یکی از پرفروش ترین بازیها را نصیب خود کند. بازی که با عرضه آن سیارهای جدید به نام Sera و دشمنان جدید بشری، Locust Horde را معرفی کرد و در پی آن، قهرمان جدید به نام Marcus Fenix با اندامی ورزیده، صدای خشن و صورتی پر از زخم و رنج را وارد این دنیای مجازی کرد. شخصیتی جدید که شاید تا مدتها در ذهن تمام گیمرها بماند.
مقدمه
سری بازی Gears Of War به حق، به خوبی از حدکثر توان موتور Unreal استفاده کرد و با خلق محیطها، شخصیتها و گیم پلی زیبا جای خود را در میان رقبای خود به راحتی باز و تا حد بسیار زیادی تثبیت کرد. Gears Of War توانست با آوردن کاور گیری در بازیهای رایانه ای انقلابی را ایجاد کند که امروزه در بیشتر بازیهای بزرگ دنیا و مخصوصا بازیهای سوم شخص این امر را میبینیم. حالا میخواهیم مروری بر ۴ نسخه امده از بازی بکنیم تا بیشتر با این بازی انقلابی آشنا شویم.
ریشه های داستان
Gears of War در سیارهای به نام Sera شکل میگیرد. مدتها پیش در این سیاره زیبا، انسانها در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی میکردند. آنها بازماندگانی از یک تمدن انسانی باشکوه و عظیم بودند. خانهها و کاخهای عظیمی در این سیاره بنا شده بود که مانند آیینه میدرخشیدند و مردم آن معتقد بودند که Sera سیارهای مقدس است و بهترین مکان برای زندگی میباشد. در زیر خاک آن سیاره ماده غنی و پر ارزشی به نام Imulsion وجود داشت و ساکنان این سیاره هزاران سال بود که برای بدست آوردن و در کنترل گرفتن آن تلاش میکردند. مایعی چسبنده و لزج که اشعههای نورانی سبز رنگی داشت و جزو انرژیهای هستهای محسوب میشد.
طبیعتا این انسانها برای بقای خود به نفت و مشتقات آن نیاز داشتند و معادن و چاههای عمیقی را برای استخراج آن حفر کرده بودند. در یکی از این حفاریها بود که مته دستگاه به منبع زیرزمینی Imulsion رسید. این ماده در ابتدا بیاستفاده بود و کسی نحوه استفاده از آنرا نمیدانست. اولین کسی که توانست این ماده را در اختیار گرفته و از قدرت آن استفاده کند، دکتری به نام Helen Cooper بود. او توانست طی یک پروسه آزمایشی، انرژی این ماده را آزاد کند. این آزمایش چندان پیچیده و سخت نبود و بنابراین Imulsion به یکی از منابع انرژی ارزان قیمت و با ارزش تبدیل شد. از این ماده برای ساخت بمبهای بسیار قدرتمندی به نام Lightmass نیز استفاده میشد.

چندی نگذشت که به خاطر این پایین بودن قیمت، اقتصاد جهانی با بحرانی شدید روبرو شد و این آغاز ماجرا بود. کشورهایی که منابع غنی Imulsion در زیر خاک خود داشتند بزودی مورد طمع کشورهایی که چندان خوششانس نبودند قرار گرفتند و خود را در بحبوحه جنگ و ستیز یافتند. دولتهایی که این منبع غنی انرژی را در کشور خود نداشتند، به همسایگان خود حمله میکردند و طولی نکشید که رشته عظیمی از جنگها در سیاره Sera به راه افتاد که آنها را جنگهای Pendulum نامیدند. در طول ۷۹ سال جنگ پیاپی، اتحادیه دولتهای منظم که به نام COG شناخته میشد، به مرجعی قانونی برای اداره و دخالت در امور سیاسی کشورهای مختلف تبدیل شد. در واقع اتحادیه COG در زمان جنگهای Pendulum و به دست جامعه شناسی متعصب به نام Alexiy Desipich شکل گرفته بود و اساس آن بر ۸ اصل استوار بود: دستور، پشتکار، صداقت، کوشش، افتخار، وفاداری، ایمان و فروتنی. هدف این اتحادیه این بود که از جنگ و خونریزی ساکنان سیاره جلوگیری کرده و صلح و آرامش اولیه را دوباره به Sera برگرداند. نشان این اتحادیه چرخدندهای ۸ پر بود که به عنوان پلاک شناسایی برای سربازان و نیروهای خود طراحی کرده بود تا در صورت لزوم بتوانند آنها را شناسایی کنند. سربازانی که در این اتحادیه عضو میشدند را ” Gears” مینامیدند.

اتحادیه COG نفوذ خودش را بر روی سراسر کشورها گسترش داد و بالاخره موفق شد تا جنگهای Peldulum را به پایان برساند و سیاره Sera را که به خاطر جنگهای سهمگین و طولانی، خراب و ویران شده بود نجات دهد و اوضاع را سروسامان دهد. بسیاری از مردم معتقد بودند که از این پس یک دوران طلایی و به دور از هر گونه دردسری در انتظار آنها خواهد بود. این امیدواری و اعتقاد دیری نپایید و واقعهای وحشتناک رخ داد که امروزه به نام Emergence Day ( روز اضطرار) نام گرفته است. در کمتر از ۲۴ ساعت، نژادی وحشی و خونخوار به نام لوکاست که در اعماق زمین زندگی میکردند و در لشکرهای میلیونی تجمع کرده بودند، از زیر زمین به سطح آن نفوذ کرده و به شهرهای بزرگ سیاره Sera حملهور شدند. لوکاستها تونلهایی عمیق و پیچیدهای در زیر خاک سیاره داشتند و در آنجا زندگی میکردند. آنهادر همان ابتدا تقریبا یک چهارم از ساکنان سیاره را کشتند و از بین بردند. گرچه ساکنان سیاره سعی کردند تا در کنار هم جمع شده و نیروهای دفاعی شهر را تقویت کنند، اما دیگر دیر شده بود. لشکر لوکاستها کنترل مراکز شهری و نظامی و صنعتی را در دست گرفتند و بسیاری از دلاوران و قهرمانان مدافع را در زیر لگدهای خود له کردند. میلیونها نفر به خاک و خون کشیده شدند.

در این هنگام بود که اتحادیه COG اوضاع را تا حدی در دست خود گرفت و شروع به استحکام و سنگربندی کردن مناطق کرده و در سراسر سیاره، حکومت نظامی اعلام کرد. دستور داده شد تا تمام کسانی که زنده ماندهاند به منطقه Jacinto عقبنشینی کنند. آنجا تنها جایی بود که لوکاستها نمیتوانستند نفوذ کنند زیرا نوعی سنگ گرانیتی بسیار سخت و محکم در خاک آن منطقه بود که از نفوذ لوکاستها جلوگیری میکرد. اتحادیه COG به منظور پوزش و عذرخواهی از کسانی که به هر دلیلی نمیتوانستند به منطقه Jacinto بروند، بیانیهای صادر کرد که بدین صورت بود:” کسانی که نمیتوانند به Jacinto بروند، بدانند که ما به خاطر این قربانی شدن و فداکاریشان، از انها قدردانی خواهیم کرد. ما را عفو کنید. این تنها راه شماست”. بله… برای کسانی که نمیتوانستند به مناطق ایمن بروند، مرگ امری محتوم و گریز ناپذیر بود. طیف وسیعی از سلاحهای شیمیایی و لیزری از طرف اتحادیه در بین سربازان توزیع شد تا بتوانند با لوکاستها مقابله کنند و آنها را از حمله به مناطق شهری دور کنند. پس از چندی، چیزی حدود ۹۰ درصد از سیاره Sera به زمینهای مخروبه تبدیل شد در حالی که لوکاستها در سوراخهای زیرزمینی خود، سالم و سلامت بودند.
در این مدت منطقه Jacinto، که روزگاری برای خودش جلال و شکوهی داشت، سنگر بندی شد و به قلعهها و سنگرهای نظامی تبدیل شد که باید در مقابل گلولههای دشمنان مقاومت کند. شکافها و ترکهایی که بطور طبیعی بر روی زمین قرار داشت و همچنین تاسیساتی که ممکن بود لوکاستها از آنها استفاده کنند، نابود شده و یا با گازهای سمی پر شدند تا از شدت حمله لوکاستها جلوگیری شود. کسانی که زنده مانده بودند در شرایط وحشتناکی زندگی میکردند و تغذیه و آب اشامیدنی سالم و کافی نداشتند. آنها مجبور بودند راهی پیدا کنند تا بتوانند ازخود محافظت کنند. سرانجام حمله لوکاستها شروع شد.
کمی از مارکوس فنیکس
مارکوس فینیکس، سربازی بود که در عضویت اتحادیه COG بود. پدر او، آدام فینیکس، دانشمندی مشهور بود که در یکی از اکادمیهای شرقی سیاره که محل تحقیقات و زندگی او نیز بود، گیر افتاده بود. او در انجا مشغول کار بر روی پروژهای سری در مورد محل زندگی لوکاستها بود. مارکوس به منظور نجات او، پست خود را رها کرد اما علیرغم تلاش فراوان، نتوانست او را نجات دهد. در این هنگام بود که مارکوس متهم به ترک وظیفه، ترسویی و بزدلی و سرپیچی از قوانین شد. به دلیل کمکهای ستودنی و شایان ذکری که مارکوس در طول جنگهای Pendulum به اتحادیه COG کرده بود، از اعدام معاف شد ولی به جای آن به ۴۰ سال زندانی در بازداشتگاه Jacinto محکوم شد. چهار سال گذشت و نیروهای ارتش COG از نظر قوای بدنی هر روز تحلیل میرفتند و به لشکری نامتعارف و ضعیف تبدیل میشدند. در این هنگام بود که تمام زندانیان بخشیده شدند و میبایست در مقابل لوکاستهای وحشی از جان مایه بگذارند.
Gears Of War | حماسه ای از جنس انقلاب
سبک بازی: Third Person Shooter
ناشر: Microsoft Studios
تاریخ انتشار (شمسی): ۱۶ آبان ۱۳۸۵
تاریخ انتشار (میلادی): ۰۷ Nov 2006
پلتفرم: Xbox 360 و Pc
نقش اصلی بازی مردی قوی هیکل بنام مارکوس فنیکس است که به جرم خیانت در زندان به سر می برد که در ابتدای بازی توسط یکی از همرزمان خود از زندان آزاد می شود. البته نه در یک عملیات مخفیانه بلکه بطور کاملاً واضح! دلیل اینکه کسی جلوی آزاد شدن او را نمی گیرد اینست که کسی برای اینکار وجود ندارد و بقیه زندانیان نیز به دستور ژنرال هافمن آزاد شده اند. ژنرال هافمن رئیس گروه نظامی است که به اصطلاح COG خوانده می شوند. مارکوس هم بدلیل احتیاج هافمن به نیرو از زندان آزاد شده و مستقیماً از همانجا وارد جنگ می شود، اگرچه باز هم توسط هافمن سرزنش شده و متهم به نداشتن لیاقت برای پوشیدن یونیفرم نظامی می شود. داستان بازی پیش زمینه ای قوی (همانطور که در بالا اشاره شد) دارد و داستان کلی نسخه ۱ هم خیلی خوب است. گرافیک بازی به طرز فوق العاده ای بالاست، به نحوی که از همان ابتدا نظر بیننده را بخود جلب می کند. جزئیات محیط اغلب به زیبایی به تصویر کشیده می شوند. جزئیات کاراکترهای بازی ، چه کاراکترهای اصلی و چه دشمنان، نیز بسیار بالاست. نکته جالب در مورد این بازی با این سطح گرافیک اینست که تقریباً در تمام طول بازی افت میزان فریم مشاهده نشده و بازی به صورت روان اجرا می شود. بازی از پنج مرحله کلی تشکیل شده است که در محیط های مختلف رخ می دهند. محیط های شهر، جنگل، معدن و … . یکی از مراحل بسیار زیبا و خیره کننده بازی مرحله ایست که در شب بارانی در محیط جنگل اتفاق میافتد که باران و ریزش آن بر تنه درختان به صورت بسیار زیبایی به تصویر کشیده شده است و رعد و برقهای متناوب نیز بر زیبایی محیط می افزایند. در کل گرافیک بازی در حال حاضر جزء بهترین گرافیک ها در میان بازیها قرار دارد و انجام بازی در حالت HD و در صفحه نمایشی با ابعاد بزرگ می تواند چشم هر بیننده ای را نوازش دهد.دوربین بازی نیز که در هنگام هدف گیری به پشت شانه کاراکتر منتقل می شود به خوبی محیط را پوشش می دهد. این دوربین در حالتی که با گرفتن دکمه A بصورت نیم خیز می دوید مانند مستندهای جنگی با لرزش و تکان به دنبال شما می آید و تصویر بسیار زیبا و جالبی را ایجاد می کند.صداگذاری بازی نیز در سطح بسیار خوبی قرار داشته و تقریباً بی نقص انجام شده است.

صدای سلاح های موجود، محیط اطراف و همینطور دشمنان در بازی به خوبی طراحی و کار شده است. سلاح های موجود همچون انواع مسلسل و همینطور نارنجک، هر کدام با صدای خاص خود به خوبی حس استفاده از آن سلاح را به گیمر منتقل می کنند. سلاح اصلی بازی Lancer است که در زیر لوله آن یک اره زنجیری تعبیه شده است که در هنگام استفاده از این اره صدای کار کردن آن و همچنین تکه تکه شدن بدن دشمن حس خشنی را به بیننده القا می کند. گیم پلی بازی انقلابی ترین بخش است! سری بازی Gears Of War به خاطر همین گیم پلی انقلابی بر سر زبان ها افتاده است. بیشتر از این در مورد گیم پلی صحبت نمیکنم و در قسمت Gears Of War 2 حرفهای بیشتری میزنم. این نسخه در کل شروع یک حماسه ی انقلابی بود و با گرافیک خارق العاده و گیم پلی نفس گیر و با متای ۹۵ برترین بازی سال ۲۰۰۶ لقب گرفت!
Gears Of War 2 | تکامل

سبک بازی: Third Person Shooter
ناشر: Microsoft Studios
تاریخ انتشار (شمسی): ۱۷ آبان ۱۳۸۷
تاریخ انتشار (میلادی): ۰۷ Nov 2008
پلتفرم: Xbox 360
سرانجام بعد از حدود دو سال از انتشار نسخه اول این بازی، تمامی انتظارات به پایان رسید و در روز هفتم نوامبر نسخه دوم این بازی وارد دنیای بازیهای رایانهای شد. شش ماه پس از اتمام داستان نسخه اول، شما داستان را از درون یک بیمارستان که به ظاهر قبلا محل کار پدر مارکوس یعنی Adam Fenix بوده آغاز میکنید و به دنبال آن و برای پیدا کردن علت اصلی زمین لرزهها پا به غارهای زیرزمینی لوکاستها میگذارند و پس از پیدا کردن عامل اصلی که کرمی بسیار غول پیکر است، به طرز جالبی او را از میان بر میدارید.با توجه به اطلاعاتی که در طول بازی به دست میآید، مشخص میشود که سر و نخ تمام این ماجراها به آزمایشگاه و محل کار آدام فینیکس ختم میشود، پس مارکوس و تیمش راهی آزمایشگاه او میشوند و پس از پی بردن به یک سری نکات تکان دهنده، اتمام تمام این مشکلات را فقط در نابودی ملکه لوکاستها میبینند و راهی مقر اصلی لوکاستها میشوند. در مقر اصلی لوکاستها وجود درگیری داخلی میان لوکاستها به چشم میخورد و در ادامه مشخص میشود که عدهای از لوکاستها با ترکیب با سیالی به نام Imulsion (خاصیت این سیال این است که به لوکاستها قابلیت انفجار میدهد) تحت تاثیر این ماده، دست به شورش علیه هم گروهیهای خود زدهاند. در ادامه راه ، با پخش نوار ضبط شدهای از آدام و بعد هم از صحبتهای ملکه با مارکوس پس از ملاقات آنها با هم نشان از این دارد که پدر مارکوس نیز به نوعی در به وجود آمدن این فاجعه نقش داشته است. اما ملکه با فرستادن دستیارش برای نابود کردن مارکوس موفق به فرار می شود. مارکوس و گروه دلتا برای مخابره خبر به مرکز COG میروند و پس از هجوم توسط نیروهای لوکاستها موفقیت را در انفجار مرکز زیرزمینی لوکاستها می بینند و سوار بر یک بروماک به مقر اصلی آنها پا میگذارند و پس از انفجار مقر داستان به پایان خود میرسد. اما بازی تازه بعد از تیتراژ آخر بازی و با صدای آدام فینیکس شروع میشود.

همچنین که مشاهده کردید، داستان بازی نسبت به نسخه اول آن دارای پیشرفت بسیاری بوده است، اما پیشرفتها به اینجا ختم نمیشود! بلکه در گرافیک هم کاملا این تغییرات به چشم میخورد. محیطهای بازی نسبت به شماره قبلی خود توسعه بسیاری داشته و بسیار روی جزییات آنها بیشتر کار شده است. این محیطها که شامل محیطهای مانند غار، جنگل، داخل دهان یک کرم بزرگ و حتی قلب مرکز فرماندهی و محل زندگی ملکه لوکاستهاست. جذابیت این مکانها بسیار بالاست، به طوری که در بعضی از مراحل شما فقط در گوشهای ایستاده و فقط زیباییهای لوکیشنی که در آن قرار دارید را نظاره میکنید. البته نمیتوان تغییرات را فقط در محل خلاصه کرد، زیرا اغلب آیتم ها در این بازی نسبت به شماره قبل آن ارتقا پیدا کردهاند. لباس گروه دلتا دیگر از نزدیک بیکیفیت به نظر نمیرسد و در کلیه نماها بسیار زیبا و طبیعی کار شده است، همچنین این امر در مورد اسلحهها نیز صادق است و دیگر از اسلحههای ساده و یکنواخت خبری نیست. گیم پلی این نسخه پسرفتهای خیلی زیادی کرده بود. در این شماره تنوع اسلحهها بسیار فراتر از نسخه قبلیست و همین نکته موجب یک امر تازه در گیم پلی خواهد بود.

بهتر است کمی بیشتر در باره تازگی های گیم پلی این شماره با هم صحبت کنیم. در این شماره دشمنان به نسبت شماره قبلی زیادتر شده و بالطبع روش مبارزه آنها نیز متفاوت با نسخه پیشین است که در طول بازی و مواجهه با دشمنان جدید در شما هیجان بازی کردن آن بیشتر از یکبار را به وجود خواهد آورد. کاور گیری که که گرز او وار ۱ آن را ساخت و انقلابی ایجاد کرد در این نسخه فرق چندانی نکرده ولی بهبودهای فراوانی داشته. فیزیک بازی همچون نسخه قبل بسیار عالی هست! انفجار ها به خوبی کار شده اند و تخریب پذیری هم در حد قابل فبولی است. هوش مصنوعی بازی هم با این که بهبود هایی داشته بود ولی هم چنان مشکلاتی داشت. صدا گذاری بازی هم همچون شماره ی قبل عالی بود و موسیقی بسیار حماسی تر شده بود مخصوصا موسیقی منوی بازیی که به هر گیمری پیشنهاد میکنم آن را دانلود کند. در کل این نسه انقلابی ایجاد نکرد ولی نسخه قبل را به تکامل رساند و با متای ۹۳ توانست موفقیت ها و جایزه های فراوانی به دست آورد و راه را برای ساختن ادامه ای دیگر برای سازندگان باز کند.
پایانی حماسی برای چرخ دنده های جنگ | Gears Of War 3

سبک بازی: Third Person Shooter
ناشر: Microsoft Studios
تاریخ انتشار (شمسی): ۲۹ شهریور ۱۳۹۰تاریخ انتشار (میلادی): ۲۰ Sep 2011
پلتفرم: Xbox 360
داستان این شماره چندین ماه پس از اتفاقات Gears of War 2 و به زیر آب رفتن شهر جاسینتو دنبال می شود. لمبنت ها فوق العاده قدرتمند شده اند و برای انسان ها که اینک زندگی خود را بر روی کشتی های عظیم ادامه می دهند، تهدید خطرناکی به شمار می آیند. مارکوس فنیکس به کمک پرسکات پی می برد که پدرش آدام فنیکس زنده بوده و راهی برای نجات انسان ها از این کابوس جدید پیدا کرده است. اینک وظیفه مارکوس است که با کمک اعضای گروه دلتا که آنیا نیز با لباس رزم به آن ها پیوسته، به یاری پدر خود رفته و علاوه بر دیدار دوباره با پدر، راهی برای نابودی لمبنت ها بیابد. داستان در این شماره بهتر از قبل روایت می شود و از لحاظ کیفیت از هر دو شماره قبلی بهتر می باشد. عمده تمرکز نسخه های قبلی بر روی سه عامل بود، سنگر گیری، تیراندازی و اره کردن لوکاست ها! این شماره نیز از همان فرمول عالی و موفق نسخه های پیشین استفاده می کند و کماکان اساس بازی بر پایه سنگر گیری و تیراندازی می باشد. کنترل بازی تغییر چندانی نکرده و فقط زاویه دوربین جایگاه مناسب تری پیدا کرده و دید بیشتری از میدان نبرد به شما می دهد. نکته ای که از همان ابتدا خودنمایی می کند سریع تر شدن مبارزات و شلوغی صحنه های نبرد است. مبارزات بازی نسبت به دو نسخه قبلی سرعت بیشتری پیدا کرده و ریتم سریع تری به خود گرفته است. صحنه های مبارزه نیز بسیار شلوغ تر از قبل شده و هر لحظه شاهد هجوم انبوه لوکاست ها و لمبنت ها خواهیم بود که در دسته های چند تایی به سمت شما حمله می کنند. این شلوغی مبارزات در کنار سرعت بالای بازی موجب شده هیجان بازی به شدت بالا رفته و مبارزات نفس گیرتر از قبل دنبال شود.

چیزی که موجب جذاب تر شدن یک شوتر می شود تنوع و کیفیت اسلحه های آن است. سری Gears of War معمولا با اسلحه مخصوص آن یعنی Lancer شناخته می شود. حال این اسلحه یک رقیب جدی پیدا کرده که حتی ممکن است جا پای برادر خود بگذارد! Retro Lancer که شبیه به Lancer بوده و تفاوت آن با Lancer این است که به جای اره برقی از سر نیزه استفاده می کند و لذت فرو کردن سر نیزه آن در بدن لوکاست ها از اره کردن آن ها نیز بیشتر می باشد! علاوه بر این اسلحه های جدید دیگری نیز به بازی اضافه شده که از بین آن ها می توان به One Shot اشاره کرد که با شلیک یک گلوله می تواند دشمنانی در حد و اندازه Reaver را نابود کند. در بین کسانی که شماره اول را بازی کرده اند کمتر کسی است که مبارزه با ژنرال RAAM را از یاد برده باشد. اولین نسخه از سری Gears of War دارای Boss Fight های جذاب و هیجان انگیزی بود، خصوصا مبارزه پایانی بازی که فوق العاده سخت و نفس گیر دنبال می شد. این مبارزات در شماره دوم کمرنگ تر شد و خصوصا Boss Fight نهایی آن بیشتر به یک شوخی شباهت داشت! حال در این شماره Boss Fight های هیجان انگیز دوباره بازگشته اند و شما در طول بازی با چندین دشمن غول آسا مبارزه خواهید کرد که این مبارزات فوق العاده مهیج بوده و از لحاظ کیفیت با شماره اول برابری می کنند.

طراحی مراحل بازی از بخش های کم نقص این شماره می باشد. با توجه به اینکه داستان بازی در فصل تابستان اتفاق می افتد اکثر مراحل در طول روز و زیر تابش آفتاب رخ می دهد، با این وجود تنوع مراحل بسیار بالا بوده و در هر بخش با یک محیط جدید روبرو هستیم. مرحله ای که بر روی کشتی هوایی لوکاست ها اتفاق می افتد یا شهری که بیشتر مردم آن به خاکستر تبدیل شده اند از جمله این مراحل هستند، همچنین در طول بازی سفری نیز به اعماق اقیانوس خواهید داشت که در نوع خود جالب توجه است. در تعدادی از مراحل باید به کمک ربات های غول آسا به مصاف دشمنان بروید یا از ربات های مخصوصی جهت حمل وسایل سنگین استفاده کنید، کنترل این ربات ها کاملا مناسب و خوب طراحی شده و استفاده از آن ها تنوع خوبی به گیم پلی بازی می دهد. در دو نقد قسمت قبلی حرفی از بخش مولتی پلیر نزدم و از همینجا بگم که نسخه اول بازی مولتی پلیر فوق العاده داست و باعث محبوبیت دو چندان Xbox Live شد و نسخه ی دوم با اضافه شدن مد ها و سلاح حای جدید و… بهتر شد و در نسخه ی سوم، بخش مولتی پلیر بازی بزرگ تر و بهتر از قبل بوده است تا دوباره بازیکن ها را برای ساعت های طولانی مشغول به خود کند. در این شماره شش مد برای بخش مولتی پلیر در نظر گرفته شده بود. شماره اول Gears of War در زمان عرضه یک استاندارد گرافیکی برای بازی های کنسولی به شمار می آمد. استفاده بهینه از موتور Unreal Engine در کنار طراحی زیبای مراحل و استفاده از تکنیک های گرافیکی پیچیده موجب شد که این بازی به عنوان یک غول گرافیکی بر روی کنسول Xbox 360 مطرح شود. شماره دوم نیز از زیباترین بازی های Xbox 360 محسوب می شود و حال شماره سوم دوباره خود را در حد یکی از تماشایی ترین گرافیک ها بر روی Xbox 360 مطرح می کند. بازی در فصل تابستان رخ می دهد و دیگر تمام محیط بازی از بافت های خاکستری و تیره تشکیل نشده اند بلکه رنگ غالب محیط، رنگ سبز می باشد. بافت های بازی با کیفیت تر از قبل شده و طراحی چهره شخصیت ها نسبتا خوب انجام پذیرفته است. دورنمای محیط ها بسیار زیباست و در برخی مراحل به جای انجام بازی، در یک نقطه ایستاده و به دوردست ها خیره می شوید!

نورپردازی بازی عالی طراحی شده و علاوه بر نورپردازی در روز، مراحلی که در طول شب انجام می شوند به کمک نورپردازی داینامیک، بسیار تماشایی و در خور تحسین ساخته شده اند. تخریب پذیری محیط نسبت به شماره قبلی بهبود یافته و با وجود اینکه کماکان محدود می باشد ولی در برخی مواقع سنگرها به طور کامل تخریب می شوند که این تخریب دارای جلوه خوبی بوده و کاملا طبیعی انجام می پذیرد. نکته مهمی که در مورد گرافیک بازی وجود دارد این است که با وجود این گرافیک عالی و شلوغ بودن مبارزات بازی، شاهد هیچ گونه افت فریمی در طول بازی نیستیم و از این نظر ارزش کار سازنده بیشتر مشخص می شود. دیگر نکته جالب بازی نداشتن هیچ گونه Loading در طول بازی می باشد و در واقع Loading های بین مراحل، در پس صحنه های نمایشی انجام می پذیرد. به طور خلاصه باید گفت که بخش گرافیک بازی فوق العاده طراحی شده و شاهد یکی از بهترین و زیباترین بازی های Xbox 360 خواهد بود که از نهایت قدرت این کنسول بهره گرفته است. صداگذاری بازی همانند نسخه های قبل در حد بسیار خوبی بوده و دوبلورهای آشنای سری و همین طور دوبلورهای جدید کار خود را به خوبی انجام داده اند. افکت های صوتی بازی و صدای انفجارها و دیگر صداهای موجود در محیط نیز کیفیت خوبی داشته و کاملا شما را در حس و حال یک مبارزه واقعی قرار می دهد. موسیقی بازی کماکان زیبا و شنیدنی می باشد و برخی قطعات حماسی شما را میخکوب خواهد کرد. همچنین در بخش هایی از بازی که با صحنه های غم انگیز همراه است یک موسیقی ملایم و زیبا شما را با حس و حالی که اعضای گروه دلتا دارند آشنا می کند.
چرخ دنده ای که شکست | Gears Of War Judgment
سبک بازی: Third Person Shooter
سازنده: People Can Fly (اسپین اف یا)
نظرات شما عزیزان:
[ دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:,
] [ 21:14 ] [ محمد گیمر ]
[
]